نمی دونم فعل «زحمت کشیدن» تو زبان های دیگه چه معادلی داره ولی حداقل تو ترجمه حرف های مردمان دیگه ندیده ام که اینقدر که اینجا کاربرد داره اونجا هم استفاده بشه. هر روز تو رادیو و تلویزیون و تو حرف زدن های معمولی می شنویم که «بازیکنان ما زحمت کشیدند و ...» «با تشکر از همکاران عزیزم در بخش های امپکس نودال و خانواده رجبی که زحمت کشیدند و این برنامه را برای شما تهیه کردند» «برای این فیلم از همه فیلم هام بیشتر زحمت کشیدم» «عزیزم برای رسیدن به موفقیت باید زحمت بکشی ...» و هم خانواده های این فعل مثل خاک صحنه خوردن، عرق ریزان روح و از این قبیل. من دو تا مشکل با این جملات دارم.
یکی این که مگه همکاران / بازیگران / دوستان شما برای کاری که می کنند دستمزد نمی گیرند که راه به راه ازشون تشکر می کنید و می گید زحمت کشیدند؟
مسئله دیگه اینه که این جمله معمولا در توجیه شکست ها استفاده می شه. وقتی از کسی انتقاد می کنی در جواب میگه من خیلی برای این کار زحمت کشیدم و هیچ جور زیر بار نمی ره که نتیجه کارش و «زحمتش» بد شده. انگار مهم اینه که زحمتتتون رو بکشید، اینکه کار عقلانی باشه یا نباشه، از تجربیات زندگی تون بیرون اومده باشه یا نه، راه دست شما باشه یا نباشه مهم نیست. معلومه وقتی چند نفر دارن زور می زنن کاری انجام بشه یه مشکلی تو کار هست، و خوب معلومه من این نکته رو از آدمهای بزرگی یاد گرفتم و کپی رایتش مال اوناست. عباس آقای کیارستمی که به من یاد داد هر جا دیدی داری «زحمت» می کشی برای ساختن چیزی داری اشتباه می ری، و آقای چارلز بوکفسکی که گفته روی سنگ قبرش نوشتند Don't Try. بهتره بذاریم هر چیزی رشد طبیعی اش رو بکنه. باز به قول عباس آقا سادگی ساده نیست.
عکس از عباس کیارستمی
۵ نظر:
ولی من همچنان فکر میکنم توی دوستی با تو خیلی به زحمت میندازمت.میگی نه بذار پول تلفنت بیاد
خوب عوضش هزینه مصرف یک سال چیپس و ماست من گردن تو!
dont try قشنگه.
شايد همينه كه حافظ عزيز ميگه:
اسان گير كارها كز روي طبع
سخت ميگردد جهان بر مردمان سخت كوش
نمی دونم ها ولی این ممکنه به مفهوم "بی عملی" که تو بعضی مکاتب عرفانی هست شبیه باشه،
واقعا ساده نیست
چيزي درباره اين كه ميگي نمي دونم. بايد برم بخونم
ارسال یک نظر