۰۴ شهریور ۱۴۰۱

حالا زد و شد

 امروز تو مترو یه پیرمرده غوز کرده بود و با سرعت خیلی کم و با انگشت دومش داشت اینستاگرامش رو تورقی می‌کرد و فقط هم قسمت مسیج‌ها. به ردیف، عکس دخترهای خوشگل سمت راست بود و با همون انگشت نامطمئن روی هر کدوم که می‌زد صفحه‌ای باز می‌شد پر از قلب‌های گنده به قاعده‌ی پرتقال و گل‌های سرخ اندازه‌ی کف دست که هیچ جوابی هم نداشت. بی‌نوا برای تک تک دخترها همان گل و قلب‌های غول‌آسا را فرستاده بود و دریغ از یک فحش در جواب.