اين بخشي كه اميدوارم اينجا راه بيفتد در ستايش «بازيگران يك نما»ي سينماست. كساني كه در فيلم هاي بزرگ و كوچك سينما، فقط يك نما را «بازي» كرده اند و چه بسا - به زعم من البته - تاثيرشان در خوب شدن فيلم بيشتر از بازيگران اصلي و ترفندهاي كارگردان باشد. اين عشاق سينما شايد بعنوان سياهي لشكر سر صحنه آمده باشند ولي بختشان بلند بوده كه كارگردان تيزچشم ما او را ديده و يك نما از او در فيلمش گذاشته است. به جز اطرافيانشان كسي آنها را نمي شناسد، كسي آنها را بازيگر نمي داند، شايد تا آخر عمر پز اين نما را به ديگران بدهند و شايد از همه پنهانش كنند. تا آخر عمر خاطره كوتاه آن بازي و حرف هاي كارگردان را نقل مي كنند و غلو مي كنند و همه از شنيدن چند باره اش عصباني مي شوند، ناديدني اند و ضروري مثل هوا براي تنفس ...از اينجا به افتخار ستاره هاي كوچك سينما.
شماره يك: اوايل پدرخوانده جاني پسر خوشتيپ دن كورلئونه وارد مراسم عروسي مي شود و پشت ميكروفن مي رود تا براي ميهمان ها بخواند. دوربين روي صورت چند دختر نوجوان پن مي كند. اين عكس العمل را همه ما در نوجواني كه عاشق دختري/پسري بزرگتر از خودمان بوديم تجربه كرديم. بله تمام نما واكنش ذوق زده دخترك تپل دوست داشتني است و چه كسي بود كه گفت: سينما يعني واكنش!
۱ نظر:
چه خوبه این.
خیلی فکر باحالی هستش. دوست داشتمش.
چه قدر این دختره بانمکه. چه ذوقی کرده. نازی..... خیلی لایکیدم کلن دیگه
:پی
ارسال یک نظر