همه اش اضطراب، کاش زودتر صبح می شد تا خلاص می شدم از این خواب های آشفته و بیدار می شوم، پالتویم را می پوشم ساعت تازه از 6 گذشته و نانوایی برای خریدن نان داغ شاید رها شوم از این آشفتگی در خیابان...
واسه این پستت یه کامنت نوشته بودم، اینترنت همراه اول طبق معمول قاطی کرده بود. نتونستم پستش کنم. تا مدت ها تو درافت موبایلم بود. شاید هنوزم باشه، لابلای خروارها حرف نگفته...
۷ نظر:
امان از دست این ضمیر های نا خودآگاه شیطون بلا.لامصبا هیچ جوره گول نمی خورن.
امان از این خواب ها
امان از ضمیر ناخودآگاه جمعی ما که مثل هم حرف می زنیم حتا :))
همه اش اضطراب، کاش زودتر صبح می شد تا خلاص می شدم از این خواب های آشفته و بیدار می شوم، پالتویم را می پوشم ساعت تازه از 6 گذشته و نانوایی برای خریدن نان داغ شاید رها شوم از این آشفتگی در خیابان...
بگم عالی بود کافیه؟!
مخلصم دون!
واسه این پستت یه کامنت نوشته بودم، اینترنت همراه اول طبق معمول قاطی کرده بود. نتونستم پستش کنم. تا مدت ها تو درافت موبایلم بود.
شاید هنوزم باشه، لابلای خروارها حرف نگفته...
ارسال یک نظر