مسخرهاس که همه چیز به گفتن دو سه جمله بستگی داره. یعنی میشه با گفتن دو سه جمله روابطتت رو با هر کسی خراب کنی. یا کلن زندگیت رو خراب کنی. یا اینکه اون جملات تو کلهات باشه و نگی و راحت زندگی کنی. خیلی راحت و خوشحال. به نفس قضیه فکر کنید. جمله، کلمه، حرف، باد هوا، یه چیز نامرئی. مثلن فرض کن سیصد صفحه داستان زندگی یه نفر که وسطش اون دو سه جملهی مهم هست. که همه چی رو عوض میکنه. کتاب رو میفرستی ارشاد و سانسورچی میگه اینا نباید باشه. نصف بقیهی کتاب که شامل داغون شدن زندگی طرفه یهو مجبوره درست بشه. درستی زورکی. اون سانسورچی هم که خود ماییم. مصلحت در خوشبختی است.
۱۷ آذر ۱۳۹۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۷ نظر:
there is no such thing as 'dried ground'... people change all the time, change is the only unchanged
عالیییییییییییییییی
اسم وبلاگت دلمو می شکنه اشک به چشمام میاره. آخه من همونم.
از خوب هم خوبتر. نمرده اما مردگی می کنه.
اما تو می نویسی پس هستی
من؟ من هیچ
عاشق نوشته هاتم شاید بخاطر این که بعد از خوندن هر کدوم یک دل سیر گریه می کنم و آروم می شم.
باش و بنویس.
:)
بگی و بد باشی،
بهتره تا نگی و خوب باشی!
چون آغاز و پایان همه چی بستگی به همون دو سه کلمه داره،
اگه گفتی- هستی؛
اگه نگفتی-هستی و نیستی!
ببخشید مگه سرخپوست بدم داریم؟
نگه داشتن آن چند جمله برای خودت زندگی را کمی سبک می کند.
لامصب همیشه یه جایی که نباید درمیره.
«به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژندهٔ خود را»
فقط دو سه تا جملهء الکی که نیست . کلی قبل دارد . کلی قبل تر .
ارسال یک نظر