۱۱ آبان ۱۳۹۰

در ستایش قدیمی شدن

ما خیلی از تصمیم های مهم زندگیمون رو تحت تأثیر درکمون از زمان می گیریم. این که بدونیم چقدر یه چیز باید طول بکشه. کی باید بریم به مرحله جدید. کی همه ی پل های پشت سرمون رو خراب کنیم. کی چراغ از بهر خاموشی نگه داریم. کی رابطه مون رو قطع کنیم. کی به رابطه فرصت بدیم. کسی که خودش رو در معرض خطر تجربه کردن قرار میده می دونه که زمان / تداوم به هر چیزی که پایه ی درستی داره یه بعد جدید میده. به یه خونه و آدمهای توش، به یه رابطه، یه نحله فکری، حرکت اجتماعی، یه جریان فرهنگی، یه جمع، محله، پاتوق. یه بعد جدید به اون فضا میده که جای خیلی حرف های تکراری رو می گیره. زمان برای شما یک شُرت کات درست می کنه که خیلی زود به اصل مطلب بپردازید و انرژی برای «توضیح واضحات» نگذارید. ف گفتن و فرحزاد رفتن. آدم ها و به تبع اون حکومت ها و جوامع بر اساس درکشون از زمان مدل زندگیشون رو می سازن. هر جا سنتِ چیزی شکل گرفته از همین ناحیه بوده و هر جا تغییری. هنرِ تا چه حد قدیمی شدن و کی تغییر کردن.
از این دید که به قضیه نگاه کنیم تغییرات شبکه های اجتماعی مجازی که شاید جای انواع مکان ها و رابطه های پیش از خودشون رو گرفتن خیلی مهم باشه. این که وجه فرهنگی این شبکه ها باید اولویت صاحبانش باشه. نه فقط بخاطر جنبه های انسانی که حتی صرفه اقتصادی. گودر رو حتی اگه یه کافه کوچک در حاشیه شهر در نظر بگیریم باید قبول کنیم که مشتری های خودش رو داشت و حتی خرده فرهنگ خودش. از پیچ های مختلفی گذشته بود و زمان بعد جدیدش رو به فضای گودر اضافه کرده بود. چیزی که فکر می کنم مسئولان گوگل بهش فکر نکرده اند اینه که خود فضا و گرافیک و امکانات گودر دارای شخصیت مستقلی شده بود و به ادامه ی این جریان داشت کمک می کرد و هنوز پویا بود. واقعیت اینه که یه خونه قدیمی که هنوز آدم هاش زنده اند از دستشویی و حمام و چند اتاق خواب  تشکیل نشده، از خاطره آدم های اون خونه تشکیل شده.
فکر می کنم مسئولین گوگل فهم درستی از زمان ندارند و سوال من ازشون اینه که چطور می خوان که کاربرها به پلاس اعتماد کنند در حالیکه عدم ثبات تصمیمشون رو درباره گودر دیده اند؟

۱ نظر:

ناشناس گفت...

Obedient bye, genial friend :)