هنوز وبلاگت را می خونم... نوشته هاتو دوست دارم.
عمو محمد یه سوال . . .اون آقا رو که جلو اوین ویسکی دسشه، با خودش حرف میزنه، دیدی؟ همون که منتظره پسرشه، کسی ازش خبری بده، از 18تیر و کوی دانشگاه78 پسرشو گم کرده و امیدواره که پیداش کنه، دیدیش؟من دیدمش .
نه محمد جان ندیدمش. جالبه این که میگی.
عالی عالی
بیم این میره که سرکوب بشه، ولی آخرش نتیجه میده.
ارسال یک نظر
۵ نظر:
هنوز وبلاگت را می خونم... نوشته هاتو دوست دارم.
عمو محمد یه سوال . . .
اون آقا رو که جلو اوین ویسکی دسشه، با خودش حرف میزنه، دیدی؟ همون که منتظره پسرشه، کسی ازش خبری بده، از 18تیر و کوی دانشگاه78 پسرشو گم کرده و امیدواره که پیداش کنه، دیدیش؟
من دیدمش .
نه محمد جان ندیدمش. جالبه این که میگی.
عالی عالی
بیم این میره که سرکوب بشه، ولی آخرش نتیجه میده.
ارسال یک نظر