۲۱ آبان ۱۳۸۹

روزم رو یه جور می گذرونم
شبم رو یه جور دیگه
ضمیر ناخودآگاهم گولم رو نمی خوره
هنوز خواب تو رو می بینه

۷ نظر:

انوشه گفت...

امان از دست این ضمیر های نا خودآگاه شیطون بلا.لامصبا هیچ جوره گول نمی خورن.

R A N A گفت...

امان از این خواب ها

dreamer گفت...

امان از ضمیر ناخودآگاه جمعی ما که مثل هم حرف می زنیم حتا :))

فاطمه گفت...

همه اش اضطراب، کاش زودتر صبح می شد تا خلاص می شدم از این خواب های آشفته و بیدار می شوم، پالتویم را می پوشم ساعت تازه از 6 گذشته و نانوایی برای خریدن نان داغ شاید رها شوم از این آشفتگی در خیابان...

دون ژوان گفت...

بگم عالی بود کافیه؟!

dreamer گفت...

مخلصم دون!

مژگان گفت...

واسه این پستت یه کامنت نوشته بودم، اینترنت همراه اول طبق معمول قاطی کرده بود. نتونستم پستش کنم. تا مدت ها تو درافت موبایلم بود.
شاید هنوزم باشه، لابلای خروارها حرف نگفته...