۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۹

آرمین

ماجرا از این قراره که خواهرزاده هفت ساله ما، بابا و مامانش رو اذیت می کنه و باباش دعواش می کنه و حالا از ذات پاک بچه است یا وعده درگوشی من که اگه بابات ازت راضی باشه برات CD بازی می گیرم، رفته خونه وقتی باباش خواب بوده یه یادداشت عذرخواهی گذاشته بالای سرش. حالا کی جلوی این یادداشت می تونه مقاومت کنه.




متن یادداشت: بابایی من و ببخش. بابایی من از تیم استقلال می رما. پس من و ببخش.
* پدر و پسر طرفدار استقلال اند.

۵ نظر:

dreamer گفت...

آخی چه نازی بودی تو. عکس برگردون! یعنی ته محبته در زمان خودش. از اون موقع بلد بودی با نوشتن دل آدما رو ببری! ;)

R A N A گفت...

هاها. به نظر میاد اون موقع بهتر بلد بودم

Pemi گفت...

:))
خوشم میاد استقلالیه

dreamer گفت...

به به شيما جان شما هم؟ :))

سوژه گفت...

زلال مثل آب.
بدترين كار دنيا راهم كه كرده باشند با اين صداقت قلبشون راحت ميشه بخشيدشون!
خيلي شيرين بود