من واقعا وقتی با یه آدم درست حرف میزنم، یه سفر خوب میرم، طبیعت رو میبینم، میرم جایی که تو شب بتونم ستارهها رو ببینم یا هر چیز خوب دیگهای میفهمم که مشکل از من نیست که افسردهام مشکل از شرایطیه که توش زندگی میکنم. اگه من افسرده و نالان و زشتم و همیشه دارم غر میزنم، اینها نشانهی افسردگی من نیست، نشانهی داغونی این دنیاست. وگرنه من شادی رو روی هوا میزنم. من اگه آزادی رو ببینم میشناسم. این من نیستم که باید قرص بخورم و باید فکرم رو عوض کنم، وضعیت باید عوض شه. اگه به این کثافت تن دادم اونوقت باید دیگران نگران من بشن نه الان. من تا وقتی که دارم ناله میکنم یعنی سالمم.
۲۱ آذر ۱۴۰۰
اگه به من بود
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۶ نظر:
چرا ایران مانده ای فرزند؟ درختی مگر؟
پول ندارم پدر جان
یک کلمه حرف حساب! آفرین. همینه.
من شصت ساله دارم همین را میگویم.
خوشحالم که میبینم یکی دیگه تو این دنیا اینطوری فکر میکنه
چقدر خوب گفتید. مرسی
ارسال یک نظر