۰۸ دی ۱۳۸۹

داستان میزعبدالله

زن میزعبدالله رو دم صبح وسط جاده پیدا کردند با چادر سیاه. نصف شب ماشین زده بود و کشته بود و در رفته بود. میز عبدالله برای اولین بار گریه کرد. برای دومین بار زن گرفت.

۱۸ نظر:

  1. تبریک جای جدید :)

    پاسخحذف
  2. سلام
    مبارک باشه.
    خبر خیلی‌ خوبیه، خوشحالم از این بابت که باز می نویسی.

    پاسخحذف
  3. سلام
    خیلی تبریک می گم خونه جدبدت رو…

    پاسخحذف
  4. مرسی مهتا
    مرسی پت
    لطف دارید

    پاسخحذف
  5. سلام
    چطوری خط tahoma رو تو سیستم blogger
    استفاده میکنید؟؟؟
    میتونید بگید این قالب سفید جمع و جور رو از کجا گرتید

    پاسخحذف
  6. سلام. راستش جواد جان این قالب رو خیلی وقت پیش یکی از دوستام طراحی کرده. منم وارد نیستم به این کدهای اچ تی ام ال. فکر کنم با یه طراح وب مشورت کنی خوب باشه.

    پاسخحذف
  7. ااااا
    من جا مونده بودم که
    تازه اینجارو پیدا کردم. شرمنده! می دونی که توی شرکت اینترنت ندارم، راهمم دوره میرسم خونه دیگه چشام نمیبینه
    ...
    مبارکه اینجا

    پاسخحذف
  8. mamad man too linkat nistam!?!

    پاسخحذف
  9. مرسی بچه ها
    رعنا تازه چند ساعته رونمایی شده!
    میم جاافتادی پسر جان. اضافه میشی

    پاسخحذف
  10. گریه کرد که چرا خودش نکشته پنج امتیاز بگیره؟

    الهی اینجا هم فیلتر بشه . آمین

    پاسخحذف
  11. بمیری مرضیه این چه دعاییه می کنی؟ چه هیزم تری بت فروختم؟

    پاسخحذف
  12. خیلی خوشحالم دوباره راه افتادی.

    پاسخحذف
  13. تو هیچی بابا.بخدا اگه جز خوبی ازتون دیده باشیم.خودمون اخلاقمون از پیش خودمون گهه
    واقعیت اینه که خواستم متفاوت باشم بهر قیمتی!

    پاسخحذف
  14. مرسی یلدا. خودمم خوشحالم!

    مرضیه تو که بای دیفالت متفاوتی زور نزن ;)

    پاسخحذف
  15. خوب! منم اومدم!
    اسم زن جدیدش dead-indian ِ؟!

    پاسخحذف