tag:blogger.com,1999:blog-6176534388276557797.post3387828306597162697..comments2024-03-17T13:50:11.769+03:30Comments on یك سرخپوست خوب: Unknownnoreply@blogger.comBlogger6125tag:blogger.com,1999:blog-6176534388276557797.post-66558249516551649942011-06-23T17:42:00.594+04:302011-06-23T17:42:00.594+04:30مامانم دیشب زنگ زده، میگه بسته دیگه، پاشو بیا خونه...مامانم دیشب زنگ زده، میگه بسته دیگه، پاشو بیا خونه.<br />نمی خوام برم، حس اون روزا رو دارم.<br />نمی دونم بازم دارم سخت میگیرم، یا اون روز که این کامنت رو گذاشتم به سختیش عادت کرده بودم :|مژگانhttps://www.blogger.com/profile/04497802269703640668noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6176534388276557797.post-3251180530441989372011-04-13T19:36:08.160+04:302011-04-13T19:36:08.160+04:30"دیشب خواب یکی از دوست های قدیمم رو دیدم. سرم..."دیشب خواب یکی از دوست های قدیمم رو دیدم. سرمو گذاشتم رو شونه اش و کلی گریه کردم. اصلن نپرسید چی شده. منم هیچ دلیلی نداشتم."<br />چقدر خوبن اونایی که میتونی سرتو بذاری رو شونشون و ازت نپرسن...ازت هیچی نپرسن.Nikolai Vsevolodovich Stavroginhttps://www.blogger.com/profile/18441044499350515789noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6176534388276557797.post-38455416073691333722011-03-19T11:53:20.182+03:302011-03-19T11:53:20.182+03:30- دیروز مهسا میگفت بهشون گفتم آخه چرا منو آزاد میک...- دیروز مهسا میگفت بهشون گفتم آخه چرا منو آزاد میکنید؟ . . .<br /><br />(تقریبا اکثر بچه های اوین و رجایی شهرو مستقیم یا با واسطه میشناسم ، توشون سینمایی نبود یا من اینجوری فکر میکردم)<br /><br />- میگفت بهشون گفتم حالا بیام بیرون جیکار کنم؟ که چی حالا آزاد شدم بی مسعود . . .محمدhttp://my7cinema@gmail.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6176534388276557797.post-54712994359996731462011-03-18T23:46:57.387+03:302011-03-18T23:46:57.387+03:30اسم من به چه درد کسی می خوره محمد جان؟اسم من به چه درد کسی می خوره محمد جان؟محـمدhttps://www.blogger.com/profile/11495328290873834726noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6176534388276557797.post-29013428187084674302011-03-18T22:47:38.635+03:302011-03-18T22:47:38.635+03:30هر حکومتی توان ریدن در بخش بخش زندگیه مردمشو را ند...هر حکومتی توان ریدن در بخش بخش زندگیه مردمشو را ندارد ، کار سختیست واقعا سخت ، مانند تحمل ششمین عید بدون پدرم یا امید دادن به مهسا برای آزادی مسعود . . .<br /><br />و دو حالت ممکن :<br />یا من خنگم که اسم تو را نمیدانم یا من خنگم که اسم تو را نمیدانممحمدhttp://my7cinema@gmail.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6176534388276557797.post-35518488574672672382011-03-18T02:44:59.059+03:302011-03-18T02:44:59.059+03:30"مامانم به هر بهونه ای می خواد که حرف بزنیم. ..."مامانم به هر بهونه ای می خواد که حرف بزنیم. من هیچ وقت تو خونه حرفم نمیاد.<br /><br />به روزهایی که قراره با مامانم تنها باشم.<br /><br />به این فکر می کنم که آدمی که بچه ای به دنیا آورده دیگه نمی تونه برگرده به دوره ای که بچه نداشته."<br /><br />وقتی داشتم از تهران برمیگشتم، این حس ها رو داشتم. امروز میبینم که خیلی سخت گرفته بودم. این روزا منم تو خونه حرف میزنم، با مامانم، با منیژه، در مورد همه چی.<br />با بابام اما، همچنان مشکل دارم، خیلی حادتر از این حرف ها، خیلی...مژگانhttps://www.blogger.com/profile/04497802269703640668noreply@blogger.com